ليومها
ليوميوم ها ( فیبروئید)
فيبروئيد هم ناميده ميشوند. تومورهاي خوش خيم عضله صاف هستند. ميزان بروز اين ضايعات در دوران حاملگي تقريبا ٢ درصد است و ميزان بروز آنها بستگي به كاربرد سونوگرافي روتين و ويژگيهاي جمعيت بستگي دارد.
شروع ليوميوم در زنان سياهپوست در سه ماهه اول حاملگي در بيشترين حد و زنان سفيد پوست در كمترين حد است.
مقاله درمان فیبروم در یائسگی را مطالعه کنید
محل ميوم متغير است ممكن است به صورت ساب موكوزال ،ساب سروزال يا اينترامورال به وجود آيند.
اين تومورها باشيوع كمتر در سرويكس يا رباط پهن إيجاد مي شوند.
بعضي از اين تومورها حالت پارازيتي پيدا ميكنند و خون آنها از ساختمان هاي مجاور مثل امنتوم پرعروق فراهم مي شود.
در مورد نادري به نام ليوميوماتوز منتشر صفاقي تعداد بسيار زيادي تومور خوش خيم عضله صاف در موقعيت زير صفاقي با نمايي مشابه كارسينوماتوز منتشر تظاهر مي يابند.
اين تومورها احتمالا از تحريك استروژني سلول هاي چند مركزي مزانشيمي زير سلومي وتبديل آنها به سلول هاي عضله صاف ناشي مي شوند .
اين تومورها در اغلب موارد بعد از حاملگي پسرفت مي كنند.
اثر تحريك حاملگي بر رشد ميوم غير قابل پيش بيني است وممكن است قابل توجه باشد.
نحوه پاسخ تومورها متفاوت است واندازه اين تومورها در حاملگي ممكن است افزايش يا كاهش پيدا كند و يا بدون تغيير بماند.
ميومها به ويژه در دوران حاملگي ممكن است با ساير توده هاي آدنكسي اشتباه شوند و تصوير برداري سونوگرافي ضروري است.
در زناني كه يافته هاي سونوگرافي انها واضح نيستند ممكن است بعد از سه ماهه اول حاملگي MRI ضرورت پيدا كند.
مقاله غربالگری در 3 ماهه اول بارداری را اینجا بخوانید
در مورد ميوم ها بعد تشخيص نيازي به سونوگرافي سريال نيست مگر اينكه احتمال بروز عوارض پيش بيني شود.
علايم:
اكثرا بدون علامت هستند. ممكن است احساس فشار و يا درد حاد يا مزمن إيجاد شود.ميوم بزرگ اغلب نياز به بستري براي درد دارد.
در صورت درد مزمن ناشي از اندازه بزرگ تومور ميتوان از داروهاي آنالژزيك غير ناركوتيك استفاده كرد.
دربرخي موارد رشد ميوم ها از حد توان خونرساني فراتر مي رود و انفاركت هموراژيك رخ ميدهد كه به اين حالت دژنرسانس قرمز يا گوشتي گفته مي شود.از نظر باليني درد يا حساسيت حاد كانوتي شكم وجود دارد وگاهي اوقات تب خفيف و لكوسيتوز ديده مي شود.
افزایش دو برابری سزارین در دنیا
در چنين مواردي ممكن است افتراق دژنرسانس تومور از آپانديسيت ،دكولمان جفت،سنگ حالب يا پيلونفريت دشوار باشد.
سونوگرافي ممكن است كمك كننده باشد اما نظارت دقيق ضروري است چون تشخيص ميوم انفاركته با رد كردن ساير احتمالات تشخيصي صورت ميگيرد . در بعضي از زنان التهاب تومور سبب تحريك ليبر مي شود.
درمان ميوم دژنره با استفاده از داروهاي آنالژزيك صورت ميگيرد در اكثر مواقع علايم در عرض چند روز برطرف ميشود درموارد شديد نظارت دقيق براي رد كردن علل سپتيك ضروري است. در موارد بسيار انتخابي ميومكتومي نتايج خوبي به همراه دارد تقريبا در نيمي از زنان جراحي به دليل درد صورت گرفته بود.
بعضي از مواقع ميوم هاي پايه دار زير سروزي تورشن پيدا ميكنند و متعاقبا دچار نكروز دردناك ميشوند.در اين موارد مي توان از لاپاراسكوپي يا لاپاراتومي براي بستن پايه تومور و برداشتن تومور نكروتيك استفاده كرد.
عوارض حاملگي:
ليبر پره ترم ، دكولمان جفت ،پرزنتاسيون غير طبيعي جنين،توقف ليبر ،زايمان سزارين و خونريزي بعد زايمان
در يك مطالعه بروز دكولمان جفت و نمايش بريچ چهار برابر ،بروز خونريزي سه ماهه اول و اختلال عملكرد ليبر دو برابر و ميزان سزارين ٦ برابر بيشتر بوده است .
در يك مطالعه ديگر گزارش كردند كه خطر سقط سه ماهه دوم ٨ برابر افزايش مي يابد.
عامل مهم در تعيين موربيديتي حاملگي تعداد ميوم ،اندازه ومحل آن هستند.به ويژه اگر جفت در مجاورت ميوم باشد يا روي آن لانه گزيني كرده باشد خطر سقط ،ليبر پره ترم ،دكولمان جفت و خونريزي بعد زايمان افزايش ميابد.
ميوم هاي خلف جفت همراه با محدوديت رشد جنيني است.
تومورهاي واقع در سرويكس يا سگمان تحتاني رحم ممكن است سبب توقف ليبر شوند .علي رغم اين عوارض ميزان زايمان واژينال در زناني كه اندازه ميوم آنها ١٠ سانت يا بيشتر است به ٧٠ درصد ميرسد.
در صورتي كه ميوم آشكارا مجراي زايمان را مسدود نكرده باشد آزمون ليبر مجاز است.
اگر سزارين انديكاسيون پيدا كند ميوم عموما به حال خود رها ميشود مگر اينكه باعث خونريزي غير قابل مهار شده باشد.
انجام هيستركتومي هنگام سزارين ممكن است از نظر تكنيكي دشوار باشد چون تومور سبب جابه جايي طرفي حالب مي شود.
خونريزي ناشي ازميوم در دوران حاملگي در اثر عوامل متعددي ممكن است إيجاد شود.خونريزي به ويژه در اثر سقط ،ليبرپره ترم،پلاسنتا پرويا و دكولمان شايع است.
در موارد نادر خونريزي در اثر ميوم زير مخاطي كه به داخل سرويكس يا واژن پرولاپس پيدا كرده است رخ ميدهد.اگرچه خونريزي شديد يا مداوم نيازمند مداخله سريع است ميتوان ساقه ميوم را در نزديكي ترم از طريق واژينال مسدود كرد تا از كنده شدن تومور در حين زايمان جلوگيري شود.
خوشبختانه ميوم ها به ندرت عفوني ميشوند ،اگر تومور بلافاصله در مجاورت محل لانه گزيني جفت قرار داشته باشد،اين حالت با بيشترين شيوع در دوره بعد زايمان رخ ميدهد.
همچنين ميوم ها ممكن است به علت سقط عفوني يا سوراخ شدن ميوم در اثر ورود سوند، ديلاتور يا كورت آلوده شوند.
ملاحظات بارداری
علي رغم شيوع بالآي ميوم مشخص نيست به جز ارتباط احتمالي ميوم با سقط. آيا اين ضايعات با عث كاهش باروري یا ناباروری مي شوند يا خير
ميوم زير مخاطي تأثير چشمگير بر باروري دارند وميومكتومي هيستروسكوپيك سبب كاهش ميزان ناباروري وسقط زود هنگام در اين زنان مي شود.
ميوم هاي مرتبط با ناباروري و محل هاي ديگر ممكن است براي اكسزيون تومور لاپاراسكوپي يا لاپاراتومي ضرورت يابد.
بعد ميومكتومي هم قبل وهم طَي ليبر نگراني پارگي رحم وجود دارد كه اگر رزكسيون تومور منجر به إيجاد شكاف به داخل حفره اندومتر يا مجاورت آن شود سزارين قبل شروع ليبر انجام مي شود.
از آمبوليزاسيون شريان رحمي نير براي درمان ناباروري يا علايم ميوم استفاده شده است اما تأثير آن كمتر از جراحي است.
در زناني كه با آمبوليزاسيون شريان رحمي درمان ميشوند ميزان سقط خود به خود زايمان سزارين وخونريزي بعد زايمان افزايش ميابد.آمبوليزاسيون ميوم درزناني كه قصد دارند بعدا حامله شوند كنتر انديكاسيون نسبي دارد.
در نهايت ulipristal كه يك تعديل كننده رسپتورهاي پروژستروني است براي پسرفت ميوم استفاده شده است و موارد متعدد حاملگي هاي موفق بدون رشد تومور گزارش شده است.
منبع : بارداری وزایمان ویلیامز
نوشته وگردآوری _راضیه فرقانی
نظرات شما