داستان سکس با نامزد

اینجا هر داستانی در مورد رابطه در دوران نامزدی مطرح کنید بنده از جنبه روانشناسی مورد بررسی قرار خواهم داد و کمک خواهم کرد.

به نظر من هر گونه ارتباط نزدیک و زناشویی اعم از ارتباط سکس در دوران نامزدی یا حتی لمس کردن و هرگونه رابطه جنسی به ضرر دختر خواهد بود چون پسر و مردها صدمه ای در آینده نخواهند برد و هیچ علامت و نشانه ای که نشون بده رابطه ای بوده نخواهد داشت.

این موضوع رو میشه از 2 دیدگاه نگاه کنیم. 1- دیدگاه سکس در دوران نامزدی از نظر شرعی و اسلام 2 - سکس توی این دوران از نظر علمی و روانشناسی از نظر اسلام اگر تحقیق کنیم بعید میدونم اسلام این رابطه رو در دوران نامزدی نهی نکرده باشه با اینکه از نظر شرعی هیچ مشکلی نیست و زن و مرد صیغه محرمیت خوندن ولی خب همه میدونن که بهتره قبل از ازدواج سکس نداشته باشن. از نظر روانشناسی هم که هزارتا پارامتر باید بررسی بشه تا پاسخ بدیم به این سوال چون نسخه همه یکی نیست و متفاوته.

سلام به دوستان خب ممکنه واسه یکی پرده بکارت مهم نباشه حالا تو دوره نامزدی یا دوستی و هرچی سکس براش مهم نیست و خیلی راحت اینکار رو انجام میده. یکی هم شاید براش رابطه داشتن در حد لمس یا بوسه کفایت کنه و باکره بودن براش خیلی مهم باشه ای فرد حتی تو دوران عقد هم اجازه سکس نمیده. من خودم همینطور هستم و با نامزدم در دوران عقد هیچ گونه رابطه سکس نداشتیم و خیلی هم راضی ام و نتیجه کار برام خوشایند بود. توصیه میکنم در دوران نامزدی سکس نداشته باشید و حتی هر رابطه ای که باعث بشه نامزدتون رو تحریک کنه چون اون موقع دیگه باعث ناراحتی میشه اگر پس بزنی

سلام بابا چقدر داستان رو سخت و پیچیده کردیدا. یه رابطست دیگه انقدر کش و قوس داره مگه. من 20 سالمه تا الان 3 تا دوست پسر داشتم با همه هم رابطه داشتم. با هیچکدوم هم نامزد نبودم خیلی هم خوشحالم و راضی اصلا هم عذاب وجدان ندارم

جسارتا خیلی ببخشیدا همین که دارید میگید رابطه داشتید و عذاب وجدان هم ندارید یعنی با این قضیه چالش دارید و عذاب وجدان هم دارید

داستان سکس با نامزدت رو برداشتی آوردی اینجا؟؟ به من چه که داستانت چیه بابا بیکاریدا موندید چی بگید اومدید با رابطه تون با مردا حرف میزنید؟ خیلی خنده دارو ...

سلام به همه دوستان عزیز من می خواهم چیزی رو بگم که ممکنه خوب باشه.... بکارت در فرهنگ ایرانی اسلامی نشان حیا و عفت است ، یعنی این فرد رابطه جنسی نداشته ، برای اینکه ما در این فرهنگ زندگی میکنیم و فرهنگ غالب است نمی توان به این فرهنگ بی اعتنایی کنیم پس لازم است به آن توجه داشته باشیم، در فرهنگ عمومی مردم نامزد بودن یعنی زن و شوهر بودن ، نامزدی که در حد خواستگاری باشد و صیغه خوانده نشده باشد را هم نامزد می گویند این شاید از نظر عرف نامزد باشد ولی در نظر اسلام این دو نفر هنچنان نامحرم هستند تا زمانی که صیغه محرمیت بخوانند پس از آن نیز زن یا دختر می تواند شرط کند که دخولی با او صورت نگیرد و این شرط صحیح می باشد. چون ممکن است پس از دوران موقت صیغه به تفاهم نرسند برای آقا که پرده ندارد هیچ چیزی وجود ندارد که آقا دست دوم است ولی برای خانمهای عزیزی که دوشیزه هستند و پسران مجردی که می خواهند ازدواج کنند در مواجه با چنین کیسی پا پس می کشند و این سبب می شود که سن ازدواج در بین دختران باکره ایی که بخاطر رعایت نکردن باکره گی در ایام صیغه این پرده را از دست داده اند بالا برود . پس همه رابطه های عمیق جنسی را در ازدواج دائم بگذارید.

سلام به همه دوستان عزيز و کاربران گرامی اميدوارم که حالتون خوب باشه داستانی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به چند ماه پیش خونه خواهرم ما چندماه پیش خونه خواهرم مهمونی دعوت بودیم و ما داشتیم حاضر می شدیم که بریم خونه خواهرم مهمونی البته مهمونی که خونه خواهرم دعوت بودیم يه مهمونی زنونه بودو آقايون مون همراهمون نبودن و آقايونو همراه خودمون نبرده بودیم خلاصه ما حاضر شدیم و رفتیم خونه خواهرم اينا به خونه خواهرم که رسیدیم زنگو زدیم که درو باز کنه و خواهرم درو باز کرد و وقتی که درو باز کرد دیدم که نصف مهمونا اومدن رفتم تو خونه وقتی که وارد خونه شدم رفتم جلو و رفتم با مهمونا احوالپرسی کردم و وقتی که با مهمونا احوالپرسی کردم رفتم تو اتاق لباسامو دراوردم و لباسامو عوض کردم و وقتی که لباسامو عوض کردم رفتم پیش خواهرم که کمکش کنم و اگه کاری داره کمکش کنم و وقتی رفتم پیش خواهرم دیدم که لباسی که تنشه لباس لختیه یعنی تاپ تنش بود خلاصه یکم کمک خواهرم کردم و از مهمونایی که اومده بودن پذیرایی کردیم و یکم پیش مهمونا نشستیم و خواهرم بلند شد رفت که ضبطو روشن کنه و نوار بزاره که سر مهمونا رو گرم کنه و ضبطو روشن کردو نوارو گذاشت و رفت تو اتاقش کارش یکمی طول کشید بعد از چند دقیقه من رفتم که ببینم چرا خواهرم از اتاقش نیومده بیرون و نیومده پیش مهمونا وقتی که رفتم تو اتاق و در اتاقو باز کردم دیدم که خواهرم لباساشو دراورده و لخت شده لخت لخت بود حتی سوتینش هم از تنش دراورده بود تامن چشمم به خواهرم افتاد چشمام گرد شد بهش گفتم این چکاریه که میکنی این چکاریه کردی این چه وضعیتیه که برا خودت درست کردی خواهرم گفت کاریت نباشه تو هم اگه میخوای مثل من بشی بیا لباساتو ازتنت در بیار و کاملا لخت شو حتی سوتینت هم از تنت دربیار آقا ما هم مثل خواهرمون لباسامونو درآوردیم و لخت شدیم حتی سوتینمو هم دراوردم ودیگه هيچی تنم نبود وقتی که لباسامو کاملا از تنم دراوردم و ديگه هيچی تنم نبود حتی سوتین خواهرم گفت حالا که هر دو تامون لختیم بیا یکم همدیگرو مشت و مال بدیم بیا یکم همدیگرو ماساژ بدیم بیا یکم باهم دیگه ور بریم بیا یکم از سینه های همديگه بخوریم و من رفتم بغل خواهرم و شروع کردم از سینه هاش خوردن و خیلی هم حال کردم و حال میداد از اینکه داشتم سینه های خواهرمو میخوردم و می مالوندم و باهاشون بازی می‌کردم البته چند دقیقه بعدش هم خواهرم بامن همه این کارها رو انجام داد سینه هامو می‌خورد و می مالوند و مشت و مال میداد و گاز می‌گرفت و گاهی اوقات هم سینه هامو می‌گرفت به دستش و همين طور که سینه هام به دستاش بود با سینه هام بازی می‌کرد. این بود داستان سکسی من با خواهرم ببخشید اگه طولانی و زیاد بود اميدوارم که از داستان من خوشتون اومده باشه. نظر یادتون نره. باتشکر

سلام به همه دوستان عزيز و کاربران گرامی اميدوارم که حالتون خوب باشه داستانی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به دوران مجردی و قبل از ازدواج من با شوهرم بریم سر اصل مطلب و اون اصل مطلب اینه که من مجرد بودم و تو مجردی خیلی اهل دوست و رفیق و گردش بودم و اهل مهمونی رفتن با دوستان و رفقا مهمونی هایی هم که با دوستان و رفقا می رفتيم اکثرا یا بهتره بگم همش زنونه بود و من و دوستان و رفقا هر کجا که می‌خواستیم بریم و مهمونی جایی دعوت می‌شدیم باهم دیگه می رفتيم تویه مهمونی هایی که دعوت می‌شدیم و باهم دیگه می رفتيم ما چند نفر وقتی که به همديگه می افتادیم و همديگه رو گیر میاوردیم خیلی باهم ور میرفتیم و همديگه رو غار واچه کولی میکردیم آخه مهمونی هایی که دعوت می‌شدیم و با دوستان و رفقا میرفتیم مهمونی هامون هم زنونه بود هم مهمونی هامون سکسی بود البته این جوری که شما فکر می‌کنین نبود لطفا فکر بد راجع به من و دوستان و رفقام نکنین سکس مون در حدی بود که من و دوستان و رفقا لباس های همديگه رو از تنمون دربیاریم و همديگه رو لخت لخت کنیم و تن لخت همديگه رو ببینیم و باتن لخت همديگه ور بریم و از سینه های لخت همديگه بخوریم و سینه های لخت همديگه رو مشت و مال بدیم و با سینه ها و شکم لخت همديگه بازی کنیم و سینه ها وشکم لخت همديگه رو ماساژ بدیم و روی شکم لخت و سینه های همديگه بخوابیم مهمونی های سکسی که با دوستان و رفقا دعوت می‌شدیم در حد خوردن سینه در حد خوردن و لیس زدن شکم وخوردن ناف بود گاهی اوقات هم که من و دوستان و رفقا تو مهمونی سکسی که داشتیم وقتی که کاملا لخت بودیم همديگه رو بغل می کردیم و با شکم و سینه های همديگه ور میرفتیم و سینه های همديگه رو می خورديم و می مکیدیم و گاهی هم با دوستان و رفقا تو مهمونی زنونه و سکسی که داشتیم با دوستان و رفقا وقتی که لخت بودیم و لخت می‌شدیم از هم دیگه لب می گرفتیم و لبای همديگه رو می خورديم. اميدوارم که از داستان سکسی من و دوستام که براتون تعریف کردم خوشتون اومده باشه و لذت برده باشین. نظر یادتون نره.باتشکر

سلام به همه کاربران عزیز و دوستان گرامی اميدوارم که حالتون خوب باشه داستانی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به استخر رفتن من با چندتا از دوستام که باهم دیگه رفته بودیم استخر و تو رختکن داشتیم لباسامونو از تنمون در می‌آوردیم و داشتیم لخت لخت می‌شدیم که بریم استخر شنا کنیم همين طور که داشتیم لباسامونو از تنمون در می‌آوردیم و داشتیم لخت لخت می‌شدیم که بریم تو آب شنا کنیم یه دفه یکی از دوستام اومد پشتم و منو از پشت سر بغلم کرد و من همين طور که تو حال خودم بودم یه دفه از جا پریدم و به دوستم گفتم الهی بمیری ترسیدم و دوستم خندش گرفت و گفت الناز بریم حاضری که بریم بیا منو تو زودتر از بقیه بریم تو آب شنا کنیم من همين طور که پشتم به دوستم بود و هنوز صورتمو به طرف دوستم بر نگردونده بودم و صورتمو به طرف دوستم نکرده بودم بهش گفتم که من نمیام تو اگه میخوای بری برو من صبر میکنم با بقیه میام دوستم بهم گفت مگه دست خودته به زورم که شده می برمت بیا منو تو زودتر بریم تو آب تا خلوته و کسی نیست یکم باهم دیگه حال کنیم تا خلوته و کسی نیست بیا از سینه های همديگه بخوریم من از سینه های تو میخورم و تو هم از سینه های من بخور یه دفه تا اینو گفت بهش گفتم که برو گمشو احمق مگه تو نی نی کوچولویی که میخوای سینه های منو بخوری و از من میخوای که بهت شیر بدم نخیر همچین فکری نکن و فکر اینکه من بهت مثل این بچه کوچیکایی که از مامانشون شیر میخوانو از سرت بیار بیرون و من بهت شیر نمیدم مامان الناز جی جی هاش شیر نداره مامان الناز جی جی هاش اوف شده از بس شماها خوردین. این بود داستان سکسی منو دوستام تو استخر که براتون تعریف کردم اميدوارم که از داستان سکسی من و دوستام خوشتون اومده باشه و لذت برده باشین. نظر یادتون نره. باتشکر

سلام به همه کاربران عزیز و دوستان گرامی اميدوارم که حالتون خوب باشه داستانی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به استخر رفتن من با چندتا از دوستام که باهم دیگه رفته بودیم استخر و تو رختکن داشتیم لباسامونو از تنمون در می‌آوردیم و داشتیم لخت لخت می‌شدیم که بریم استخر شنا کنیم همين طور که داشتیم لباسامونو از تنمون در می‌آوردیم و داشتیم لخت لخت می‌شدیم که بریم تو آب شنا کنیم یه دفه یکی از دوستام اومد پشتم و منو از پشت سر بغلم کرد و من همين طور که تو حال خودم بودم یه دفه از جا پریدم و به دوستم گفتم الهی بمیری ترسیدم و دوستم خندش گرفت و گفت الناز بریم حاضری که بریم بیا منو تو زودتر از بقیه بریم تو آب شنا کنیم من همين طور که پشتم به دوستم بود و هنوز صورتمو به طرف دوستم بر نگردونده بودم و صورتمو به طرف دوستم نکرده بودم بهش گفتم که من نمیام تو اگه میخوای بری برو من صبر میکنم با بقیه میام دوستم بهم گفت مگه دست خودته به زورم که شده می برمت بیا منو تو زودتر بریم تو آب تا خلوته و کسی نیست یکم باهم دیگه حال کنیم تا خلوته و کسی نیست بیا از سینه های همديگه بخوریم من از سینه های تو میخورم و تو هم از سینه های من بخور یه دفه تا اینو گفت بهش گفتم که برو گمشو احمق مگه تو نی نی کوچولویی که میخوای سینه های منو بخوری و از من میخوای که بهت شیر بدم نخیر همچین فکری نکن و فکر اینکه من بهت مثل این بچه کوچیکایی که از مامانشون شیر میخوانو از سرت بیار بیرون و من بهت شیر نمیدم مامان الناز جی جی هاش شیر نداره مامان الناز جی جی هاش اوف شده از بس شماها خوردین. این بود داستان سکسی منو دوستام تو استخر که براتون تعریف کردم اميدوارم که از داستان سکسی من و دوستام خوشتون اومده باشه و لذت برده باشین. نظر یادتون نره. باتشکر